خواب آلوده هنوز
در بستری سپید
صبح کاذب
در بوران پاکیزه ی قطبی.
و تکبیر پرغریو قافله
که: «رسیدیم
آنک چراغ و آتش مقصد!»
□
ــ گرگ ها
بی قرار از خمار خون
حلقه بر بارافکن قافله تنگ می کنند
و از سرخوشی
دندان به گوش و گردن یکدیگر می فشرند.
«ــ هان!
چند قرن، چند قرن به انتظار بوده اید؟»
□
و بر سفره ی قطبی
قافله ی مردگان
نماز استجابت را آماده می شود
شاد از آن که سرانجام به مقصد رسیده است.
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو